پیر دختر
نویسنده:
انوره دو بالزاک
امتیاز دهید
✔️ نویسنده در آغاز تصویری از یک شخصیت عجیب به نام شوالیه دو والوا به دست میدهد این پیرمرد بازمانده از حکومت سلطنتی سابق که مدعی خویشاوندی با شاهان فرانسه است در شهر آلانسون زندگی میکند.
وضع مالی او بسیار محقرانه است و خورد و خوراکش عمدتاً در مهمانیهای مجامع شهرستانی که او را به مناسبت نامش اغلب به آنجا دعوت میکنند تامین میشود. این پیرمرد در عین حال زن باره است. زن جوانی به نام سوزان به ملاقات او میآید و ادعا میکند که شوالیه باعث انحنای قامتش شدهاست؛ اما شوالیه زن زرنگ را به نزد دو بوسکیه میفرستد که احتمالاً به اندازه خود او مقصر است. این شخصیت مشکوک که سابقاً سفته باز و جاسوس سیاسی بودهاست یکی از ثروتمندترین اهالی شهر است. آمدن سوزان او را به دردسر میاندازد، زیرا دو بوسکیه نیز مانند شوالیه آرزوی ازدواج با پیردختری به نام مادموازل کورمون را دارد که برای شوالیه ثروت و برای دو بوسکیه پروانه ورود به محافل اشرافی شهر و شهرت و آبرومندی خواهد آورد. وانگهی تنها این دو نفر خواستگار پیردختر نیستند، بلکه آتاناز گرانسون، جوان نابغه که هم هوشمند و هم عفیف است، عاشق زیبایی اوست، ولی با وجود اصرارهای مادرش، که چشم به مزایای مالی این ازدواج دوختهاست، جرئت ابراز عشق خود را ندارد. سپس توصیف بسیار دقیق و بسیار گویایی از اندرون خانه مادموازل کورمون و شیوه زندگانی او میآید.
در طی مهمانیها و شامهایی که در خانه او داده میشود، هر یک از رقیبان میکوشد تا رقیب یا رقیبان دیگر را از چشم پیردختر بیندازد و معمولاً موفق هم میشود؛ به خصوص از آن رو که پاکی و معصومیت پیردختر و تردیدهایش او را ظاهراً برای همیشه محکوم به باکره ماندن کردهاست. اما در این خانه بسیار آرام شخصیت تازهای وارد میشود و او آقای ترواویل است که برای سکونت آلانسون آمدهاست. فوراً اهل شهر این مرد نظامی را به ازدواج با دختر بیچاره که خودش هم باور کرده و این مرد را کاملاً برازنده یافتهاست تشویق میکنند. افسوس که سوء تفاهمی در کار است، زیرا آقای ترواویل زن و بچه دارد...
بیشتر
وضع مالی او بسیار محقرانه است و خورد و خوراکش عمدتاً در مهمانیهای مجامع شهرستانی که او را به مناسبت نامش اغلب به آنجا دعوت میکنند تامین میشود. این پیرمرد در عین حال زن باره است. زن جوانی به نام سوزان به ملاقات او میآید و ادعا میکند که شوالیه باعث انحنای قامتش شدهاست؛ اما شوالیه زن زرنگ را به نزد دو بوسکیه میفرستد که احتمالاً به اندازه خود او مقصر است. این شخصیت مشکوک که سابقاً سفته باز و جاسوس سیاسی بودهاست یکی از ثروتمندترین اهالی شهر است. آمدن سوزان او را به دردسر میاندازد، زیرا دو بوسکیه نیز مانند شوالیه آرزوی ازدواج با پیردختری به نام مادموازل کورمون را دارد که برای شوالیه ثروت و برای دو بوسکیه پروانه ورود به محافل اشرافی شهر و شهرت و آبرومندی خواهد آورد. وانگهی تنها این دو نفر خواستگار پیردختر نیستند، بلکه آتاناز گرانسون، جوان نابغه که هم هوشمند و هم عفیف است، عاشق زیبایی اوست، ولی با وجود اصرارهای مادرش، که چشم به مزایای مالی این ازدواج دوختهاست، جرئت ابراز عشق خود را ندارد. سپس توصیف بسیار دقیق و بسیار گویایی از اندرون خانه مادموازل کورمون و شیوه زندگانی او میآید.
در طی مهمانیها و شامهایی که در خانه او داده میشود، هر یک از رقیبان میکوشد تا رقیب یا رقیبان دیگر را از چشم پیردختر بیندازد و معمولاً موفق هم میشود؛ به خصوص از آن رو که پاکی و معصومیت پیردختر و تردیدهایش او را ظاهراً برای همیشه محکوم به باکره ماندن کردهاست. اما در این خانه بسیار آرام شخصیت تازهای وارد میشود و او آقای ترواویل است که برای سکونت آلانسون آمدهاست. فوراً اهل شهر این مرد نظامی را به ازدواج با دختر بیچاره که خودش هم باور کرده و این مرد را کاملاً برازنده یافتهاست تشویق میکنند. افسوس که سوء تفاهمی در کار است، زیرا آقای ترواویل زن و بچه دارد...
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1391/02/03
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پیر دختر
پیر دخت یکی از بهترین نمونه های داستانی او درین زمینه است .